به یاد او که طنین فریادش، همپای ضربت خندق است. او که در جغرافیای خانه گلی اش، تاریخ انسانیت تفسیر شد. او که در وسعت سینه سبز و پرسوزش، چگونگی دفاع از امام زمان خویش تحلیل شد.و اینک ماییم و دفاع از امام زمانمان...ماییم و دفاع از ولایت... ما چه کردیم؟ قدری به زندگی سرور زنان عالم دقیق شویم و آموزه های ناب را از ایشان دریابیم. بیا ای دل از اینجا پر بگیریم،... ره کاشانه دیگر بگیریم...
بعد از رحلت پیامبر (ص)، مسلمانان به یک باره رنگ باختند، زمزمه های جاهلی شروع شد و کودتای سقیفه رخ داد. در این هنگام، فاطمه (س) با مبارزه منفی خود نهال امامت را آبیاری نمود و در نهضت هفتاد و پنج روزه خویش، اولین دانشگاه دفاع از مکتب امامت و ولایت را تاسیس کرد. آن حضرت به پیروان مکتبش آموخت که برای دفاع از امام و پیشوای خود باید با روشهای مختلف مبارزه کرد. فاطمه (س) با توجه به آموخته هایش در این دوران عالی عمل کرد و در مدت زمان کوتاه، مکتب سیاسی اش را عرضه کرد و در آن موقعیت حساس با شیوه هایی چون: اعتراض، خطابه، کناره گیری، طرد مخالفان، وصیت به پنهان بودن قبر مبارکش، صراط مستقیم اسلام را نشان داد تا شاهراه حرکت رهپویان حقیقت قرار گیرد.
· فریادی به بلندای تاریخ: یکی از سخنان کوبنده و روشنگر حضرت فاطمه، «خطبه فدکیه» است. در بخشی از این خطبه آمده است:هنوز زمانی از رحلت پیامبرتان نگذشته، و سوز سینه ما خاموش نگشته، آنچه نبایست، کردید و آنچه از آن شما نبود، بردید. نظام رهبری اسلام را دگرگون و خلافت را غصب نمودید و بدعتی بزرگ پدید آوردید... بگیرید، این لقمه گلوگیر به شما ارزانی، و ننگ حق شکنی و حقیقت پوشی بر شما جاودانی باد. اما شما را آسوده نگذارد تا به آتش افروخته خدا بیازارد.
· زنگ هشدار: فاطمه (س) در جمع زنان مهاجر و انصار که به عیادت آن بزرگ بانو رفته بودند می فرماید: به خدا! دنیای شما را دوست نمی دارم، و از مردان شما بیزارم. درون و برونشان را آزمودم و از آنچه کردند نا خشنودم! وای بر آنان، چرا نگذاشتند حق، در مرکز خود قرار یابد؟ و خلافت بر پایه های نبوت استوار بماند؟ آنجا که فرودگاه جبرئیل امین است.
· نهضت اشک: زهرا (س) که فرجام کودتای سقیفه را می دید، و تاریخی را که فرا روی امت اسلام بود، نظاره می کرد، می دانست که کنار نهادن علی (ع) و روی کار آمدن دیگران چه آثار شومی را خواهد داشت؛ لذا شب و روز گریه می کرد. جبرئیل در این هنگامه غم، انیس و مونس او بود، و او را در «فقدان نبی» و «مظلومیت وصی» تسکین و تسلا می داد.زهرا (س) آن قدر گریست که مردم مدینه از گریه هایش بی تاب شدند. از آن پس، عازم بقیع می شد و کنار مزار شهدا اشک می ریخت. قبرستان بقیع در کناره راه کاروان ها بود، و فاطمه (س) آنجا را انتخاب کرد تا کاروانیانی که از بقیع می گذشتند، از گریه فاطمه (س) الهام بگیرند و بر ستمی که بر علی (ع) روا شده آگاه گردند.
· طرد کردن ابوبکر و عمر: فاطمه (س) نفرت و انزجار خویش را از بانیان سقیفه ابراز می کرد. و ابوبکر و عمر را طرد کرده و با آنان سخن نمی گفت و از آنان رو برمی گرداند. و هنگامی که بعد از چندین بار به عیادت حضرت رفتند و اجازه ورود خواستند، زهرا(س) دست های خود را به آسمان برداشت و فرمود: خدایا! شاهد باش که این دو نفر مرا آزردند و شکایتشان را به تو و رسولت خواهم نمود.
· اوج مبارزه: آن محبوبه خدا و یادگار رسول، به حضرت علی وصیت کرد: مرا شبانه به خاک بسپار و اجازه نده آنان که بر من ستم روا داشتند، در مراسم تشییع جنازه ام حاضر شوند. بی نشان بودن قبر فاطمه (س) درخشنده ترین نشانه بر خشم و غضب آن بانوی آسمانی بر بانیان سقیفه و غاصبین خلافت و انحراف در مسیر زعامت جامعه اسلامی بود. آن حضرت با پنهان ساختن قبر خویش خواست تا نشانی جاودانه و ابدی بر مظلومیت علی (ع) باشد و گواه زنده و سند گویایی بر بدعت های زشت و پلیدی باشد که پس از رحلت رسول خدا به وقوع پیوست.